۱۳۸۸ اسفند ۱۴, جمعه

12-

سيزده مرداد مرداد هشتاد و هشت ، ساعت يازده به گاه سوفيا ، در اتاق شماره 1309 هتل بونيتا در گلدن سندز در وارنا در بلغارستان : شب آخريست كه اينجا هستيم . براي بار پاياني دوروبر ساعت هشت به گاه سوفيا از هتل بيرون و در دم و دستگاه پيرامون چرخي زديم .آهنگمان بيشتر خوردن شام بود و خرج شانزده لواي بازمانده . نخست مي خواستيم در رستوراني در همين نزديكي هتل غذايي را كه در گشت بامدادي آگهي آن را ديده بوديم(Roasted chicken + beer +. . .)به ارزش 80/6 لوا ميل نماييم ، اما اكنون كه سرشان تا اندازه اي شلوغ تر بود ، ديگر از اين آگهي كه روي يك تابلوي پرتابل يك در نيم متري جلوي رستوران انجام گرفته بود نشاني نبود . منويشان را هم كه نگاه كرديم به يك چنين غذاي ارزاني برنخورديم . اين بود كه بي خيالش شديم . در راه هميجور كه پيش مي رفتي گام به گام رستوران بود كه تا جلوي يكي از آنها مي ايستادي منويشان را يك نگاه گذرا بيندازي ناگهان يك صداي Hello-ي جذاب را مي شنيدي كه تو را به آمدن به درون رستوران فرامي خواند . اما از ديد ما همگي غذاهايشان فوق العاده گران و سفارش هيچكدام از آنها مقرون به صرفه نبود . اين بود كه همچنان در خياباني كه تا كنون نرفته بوديم ، مبالغي ديگر پيش رفتيم ، اما چپ و راست همه اش هتل بود و هر چه مي رفتيم چگونگي به همين روال بود ، تا جايي كه ديگر خيابان تاريك و سوت و كور شد و ديگر از آهنگ و وموسيقي و بار و رستوران و ديسكو و كازينو و رقص و سوپرماركت و سرگرميهاي گوناگون ديگر نشاني نبود . اين بود كه برگشتيم . اين در بنياد همان راهي بود كه در نگر داشتيم يك روز تا ته آن رفته تا به كناره ي هتلهاي اصلي آن برسيم . چون روزي كه با تور مي خواستيم بالچيك برويم با ماشين تور به آنجا رفته و كساني را از آنجا سوار كرديم و ديديم كه براستي جايي زيبا و پركشش بود . به هر روي ديگر يكدل شده بوديم (تصميم گرفتيم ) كه امروز در رستوران مك دانلد چيزي بخوريم . و الميرا امشب هوس مك دانلد كرده بود ، چون براستي آنجا هم غذاهايش ارزان بود ، و هم چگونگي آن چشمگير . اين بود كه اين بار همينجور از بخش پررفت و آمد و از ميان فروشگاهها آرام آرام برگشتيم تا به مك دانلد رسيديم و در آنجا دو دست Chicken wings سفارش داديم ، هر كدام به بهاي 99/4 لوا ، كه بزودي نيز آماده بود . چيپس و نوشيدني اگر مي خواستي جداگانه بود كه با آين دو هر دست مي شد ده لوا ، ولي ما امشب به آن اندازه موجودي نداشتيم . هر چه بود سوخاري chicken wings رستوران مك دانلد انصافا و براستي با كيفيت و با مزه بود . بال خالي هم نبود بر واژگون چشمداشت ما ، ران بود و ديگر بخشهاي مرغ ، هر چند پنج تكه ي آن هر يك با يك استخواني همراه بود . تيزي آن به اندازه بود و شلي و سفتي گوشت آن نيز خوب و درخور . افزون بر دستمال معمولي يك دستمال كلينكس آغشته به ماده ي ضدعفوني كننده ي جالب نيز همراه با سرويس بود و با اين كه غذايش با نان همراه نبود (و در بنياد هيچ غذايي در اينجا همراه با نان و برنج سرو نمي شود و دست بالا شايد چيپس همراه آن باشد ، مگر ساندويچ ها كه بي نان معني ندارند ) ، با اين حال براستي سيركننده بود ، تنها نوشابه كم داشت كه آنهم در اتاق خودمان در هتل تا دقايقي ديگر چشم براهمان بود . اين بود كه پس از صرف غذا روي ميزهاي در فضاي باز مك دانلد يكراست به هتل آمديم و در نخستين فرصت نصف كوكاي يك ونيم ليتري بازمانده را پشت بندchicken wings مك دانلد زديم توي رگ كه حسابي هم چسبيد . پس از آن الميرا با اشتياق به گردآوري و برهم نهادن چيزها براي فردا پرداخت و كوكاي يك ونيم ليتري خالي شده را پر از آب معدني كرد و توي يخچال گذاشت كه خنك شود ، تا فردا همراه خودمان ببريم . راستي يادم رفت بگويم كه در هنگام برگشت به هتل پذيرش يك يادداشتي از سوي سعيد ليدر تور به ما داد مبني بر اين كه فردا نه و چهل و پنج دقيقه ساعت تخليه ي هتل است و ده و سي زمان راه افتادن بسوي فرودگاه از روبروي هتل . و بر همين بنياد الميرا براي فردا بامداد ساعتش را روي هشت كوك كرده است كه بهنگام صبحانه مان را تا ساعت نه تا نه و نيم خورده باشيم و بهنگام آماده شده ، اتاق را به پذيرش برگردانيم (زمانها همه به گاه سوفياست) ، و هم اكنون نيز كه ساعت هفت دقيقه ي بامداد به گاه سوفياست نيم ساعت است كه خوابيده است ، اگر سروصداهايي كه از اتاقهاي كناردستي به گوش مي رسند پروانه ي خواب رفتن(خواب آرام پيشكش) را به كسي بدهند . نكته ي جالب ديگر هم اين كه همين شامگاه هنگامي كه داشتيم در خيابان تا كنون نرفته پيش مي رفتيم چند جا آگهي فروش آپارتمان به چشممان خورد در تابلوهاي بزرگ آ اما نرخ نزده بود ، تنها شماره تلفن داده بود . در اين چند روز من از هيچ جا هيچ تماسي نداشته ام ، وتنها با الميرا دوبار از خانه ي خودشان و يك بار از اداره تماس گرفته شد ، و خود الميرا نيز امروز با خانه شان تماس كوتاهي گرفت . يعني من سيم كارتم را براي نيفتادن رومينگ آنرا در فرودگاه بين المللي تهران از گوشي بيرون كشيدم . صداي امواج دريا چون در بالكن باز است ، صداي آهنگ و موزيك ، سوت ، و همچنين گذر گاه به گاه وسايل سواري و آورد و برد به گوش مي رسد ، با اين حال موسيقي امواج دريا چيرگي دارد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر